یکشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۸

بررسی صحت دعای ندبه

بررسی صحت دعای ندبه:

این دعا سند و مدرکی که آنرا به امام و یا به رسول برساند ندارد، و هیچ مدرکی برای آن نیست.

حاج شیخ عباس قمی که آن را در مفاتیح آورده غفلت و اشتباه کرده و هم مدرکی برای آن ذکر ننموده، او و مجلسی و سایرین همه نقل کرده‌اند این دعا را از کتاب ابن طاوس و چون در مستحبات مسامحه دارند دقت نکرده‌اند که ببینند ابن طاوس از که نقل کردهاست.

شما بروید تحقیق کنید ابن طاوس این دعا را از امام و رسول(ص) نقل نکرده، بلکه از بعضی از شیعیان مجهول الحال نقل کرده و عبارت کتاب او این است که می‌نویسد: «ذکر بعض أصحابنا قال: قال محمد بن علی بن أبی قرة: نقلت من کتاب محمد بن الحسین بن سفیان البزوفری دعاء الندبة وذکر أن الدعاء لصاحب الزمان».

در این عبارت ابن طاوس چند چیز روشن است:

اول اینکه سید معلوم نکرده بعضی آن اصحاب که از او نقل کرد، کیست، و نام او چیست.

دوم اینکه محمد بن حسین بن سفیان را صاحب کتب رجال مجهول الحال دانسته‌اند.

سوم اینکه محمد بن حسین بن سفیان در قرن چهارم بوده، و زمان ائمه نبوده تا از امام اخذ کرده باشد و معلوم نیست از کجا و از که این دعا را گرفته.

نه از امام اسمی برده و نه از غیر امام. خود حاج شیخ عباس در کتاب هدیه الاحباب خود (ص 106) می‌نویسد: این محمد بن حسین سفیان دعای ندبه را در کتاب خود آورده است.

چهارم اینکه گوید: این دعا برای صاحب الزمان است، «إنه الدعاء لصاحب الزمانu». خیلی خوب، ولی بیان نکرده به چه مدرک. پس معلوم شد که ابن طاوس چنانچه بحار جلد 22 ص 262 از او نقل کرده مدرک صحیحی نشان نداده است.

این دعا سند شرعی ندارد، و عقلاً نیز محال است که منسوب به یکی از امامان باشد، زیرا امام اول تا یازدهم که همه عاقل و کامل بودند می‌دانستند که امام دوازدهم بدنیا نیامده و غایب نشده و کسی که به دنیا نیامده چگونه در این دعا به او می‌گویند: «لیت شعری أین استقرت بک النوی، بل أی أرض تقلک، أو ثری، أبرضوی أم غیرها، أم ذی طوی، بنفسی أنت من مغیب لم یخل منا». یعنی: «ای کاش می‌دانستم کجا است محل نزول تو و یا کدام زمین و یا خاک تو را در بر گرفته، آیا به کوه رضوائی با غیر آن آیا به کوه ذی طوائی یا غیر آن به جان خودم قسم تو غایب شده‌ای هستی که غایب از ما نبودی». آیا معقول است که امام ششم یا امام دهم یا هر امامی بنوادة خود که به دنیا نیامده و غایب نشده بگوید: تو کجائی من می‌خواهم بیایم تو را ببینم در کدام کوه منزل کرده‌ای آیا ائمة هدی نمی‌دانستند او به دنیا نیامده و کوه‌نشین نشده مگر اینکه بگویند: خود امام دوازدهم این دعا را برای خود خوانده و از فراق خود ندبه و ناله می‌کند. آیا ممکن است امام عصر u جای خودش را نداند و بگوید: کاش می‌دانستم تو یعنی خودم کجائی و کدام زمین تو را یعنی خود مرا در برگرفته؟! آیا حیا نمی‌کنند آنان که این دعا را به او نسبت می‌دهند؟! اینان گویا امام خود را عاقل نمی‌دانند.

برگرفته از کتاب بررسی دعای ندبه از حجت الاسلام علی احمد موسوی

ادامه مطالب کتاب را میتوانید در کتاب مربوط بخوانید برای دریافت کتاب اینجا کلیک کنید.

یکشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۸

تصاويري از 8سال جنگ بيهوده و متن قطعنامه سازمان ملل







تاریخ صدور قطعنامه: 1 مرداد 1366
تاریخ قبول آن توسط ایران: 27 تیر 1367
تاریخ تصویب نهایی به اتفاق آرا: 29 تیر367 1
متن انگلیسی قطعنامه از سایت رسمی سازمان ملل متحد: اینجا
با تأیید مجدد قطعنامه ۵۸۲ (۱۹۸۶)، با ابراز نگرانی عمیق از اینکه باوجود درخواستهایش برای آتش بس، منازعه بین جمهوری اسلامی ایران و عراق باتلفات سنگین تر انسانی و ویرانیهای بیشتر همچنان ادامه دارد، با ابرازتأسف از آغاز و ادامه این منازعه، همچنین با ابراز تأسف از بمباران مراکزکاملاً مسکونی غیرنظامی، حملات به کشتیهای بی طرف یا هواپیماهای مسافربری،نقض حقوق بین الملل درباره بشر دوستی و سایر حقوق مربوط به درگیریهایمسلحانه،و به ویژه، به کار بردن سلاحهای شیمیایی که بر خلاف تعهدات مذکوردر پروتکل ۱۹۲۵ ژنو می‌باشد

پنجشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۸

وقتي مسئولين نظام اسلامي در نهان ان كار ديگر ميكنند.(روابط پنهان مسئولين ايران با اسرائيل و آمريكا)

از برون طعنه میزند بر بایزید/ از درونش ننگ میدارد یزید

اگر بخواهیم از ابتدای انقلاب تاکنون شعرهایی که مطرح شدند را بررسی کنیم هیچ شعاری به اندازه مرگ بر اسرائیل و آمریکا و همچنین مرگ بر ضد ولایت فقیه گفته نشده باشد.

فریادها واسلاما هنوز هم گوش فلک را کرمیکند.

درحالیکه سران جمهوری اسلامی ایران تمام سران مسلمان سایر کشورها را به توجهی به اسلام متهم میکنند و از سازش های آنها با اسرائیل می نالد خود در خفا آن کار دیگر میکنند.

مسئله ایران-کنترا یکی از جنجالی ترین مسائلی بود که در حین جنگ بیهوده هشت ساله اتفاق افتاد و از آن جهت خاص که هیچ گاه اجازه داده نشد زوایای تاریک آن روشن بشود چه در ایران و چه در آمریکا

اما در ایران کنترا چه گذشت:

ماجرای ایران - کنترا (به انگلیسی: Iran Contra affair) که به ماجرای مک‌فارلین نیز معروف است، به معامله تسلیحاتی ایران با ایالات متحده آمریکا از طریق اسرائیل، در اواسط دهه ۱۹۸۰ (دهه ۱۳۶۰) باز می‌گردد که پول فروش این تسلیحات بطور پنهانی به ضد انقلابیون نیکاراگوئه موسوم به کنترا داده می‌شد.

ماجرای ایران - کنترا بعد از رسوایی واترگیت بزرگ‌ترین رسوایی سیاسی آمریکا لقب گرفت.

انگیزه و آغاز ماجرا

دولت رونالد ریگان به دلیل ممنوعیت فروش سلاح به ضد انقلابیان کنترا و همچنین کمک به آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان این معامله را انجام داد.

هیئت مذاکره کننده

هیئتی که در تاریخ 25مه1986جهت مذاکرات وارد تهران شدند عبارت بودند از:اليور نورث و رابرت مك فارلين تحلیل گر سازمان سيا جورج کیو (George Cave)، مقام شورای ملی امنیت هوارد تیچر (Howard Teicher)، و امیرام نیر (Amiram Nir) از اسرائیل.

محموله‌های ارسال شده به ایران در ایران-کنترا

اولین محموله موشک‌های تاو (به انگلیسی: TOW) در ششم اوت ۱۹۸۵ به ایران ارسال شدند. در ۱۵ سپتامبر همان سال، دومین محموله وارد تهران گردد. در همان روز بنیامین ویر (به انگلیسی: Benjamin Weir)، گروگان آمریکایی در لبنان، آزاد گردید. رونالد ریگان همان ساعت به شیمون پرز تلفنی مراتب تشکر دولت متبوعش را بخاطر هماهنگ سازی اسرائیل در انتقال تسلیحات به ایران ابراز داشت.

فاش سازی

در ۳ نوامبر ۱۹۸۶ یک روزنامه لبنانی به نام الشراع نوشت که رابرت مک فارلین مشاور امنیت ملی ریگان در یک ماموریت مخفیانه به همراه یک کیک و یک انجیل امضا شده توسط ریگان به تهران سفر کرده تا از طریق فروش سلاح به ایرانیان از کمک آنان برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان استفاده کند.

رسوایی در ایران

کسی که این اطلاعات را در اختیار الشراع قرار داده بود مهدی هاشمی بود و وی نیز این اطلاعات را از امید نجف آبادی دریافت کرده بود. ایران در آن زمان چنین نشان داد که هیاتی بدون هماهنگی قبلی جهت مذاکره به ایران آمده و هیچ یک از مقامات ایران نیر حاضر به مذاکره با آنان نشده اند. مهدی هاشمی (برادر داماد آیت الله منتظری و مسئول نهضت های آزادی بخش سپاه پاسداران)و امید نجف آبادی (نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و قاضی شرع سابق اصفهان) دستگیر و مدتی بعد به اتهاماتی که هیچ ربطی به ماجرای مک فارلین نداشت محاکمه و اعدام شدند.

در سال های اخیر و پس از گذشت بیش از بیست سال سیاست‌مداران ایران انجام این معامله تقریبا به طور کامل را پذیرفته اند و هاشمی رفسنجانی در حال انتشار کتابی به نام «مک فارلین یا رسوایی کاخ سفید» است.

رسوایی در آمریکا

در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۸۶ فاش شد که سرهنگ الیور نورث از کارکنان شورای امنیت ملی ایالات متحده آمربکا ترتیبی داده بود که سود ۱۰ تا ۳۰ میلیون دلاری فروش اسلحه به ایران به شورشیان کنترا پرداخت شود. در حالیکه پیش از آن کنگره ایالات متحده آمریکا چنین اقدامی را از اساس غیرقانونی کرده بود. انتشار این اخبار ریگان را واداشت تا آدمیرال جان پویندکستر مشاور امنیت ملی را که در سال ۱۹۸۵ جانشین مک فارلین شده بود به همراه اولیور نورث از کار برکنار کند.

بدنبال این ماجرا ریگان کمیته مشترک ریاست جمهوری و کنگره را به ریاست سناتور سابق جان تاور مامور رسیدگی به این ماجرا کرد. کمیسیون تاور بعدها اعلام کرد که ریگان از اقدامات زیردستانش در شورای امنیت ملی در ماجرای ایران - کنترا خبر نداشته‌است هرچند که افرادی نظیر دونالد ریگان رئیس ستاد کارکنان ریاست جمهوری ایالات متحده آمریكا، کاسپارواینبرگر وزیر دفاع و جرج شولتز وزیر خارجه به دلیل تعلل در جلوگیری از این قانون شکنی مورد انتقاد قرار گرفتند.

رسوایی در اسرائیل

این ماجرا در اسرائیل نیز موجب جنجال بسیار شد. در دهم دسامبر همان سال، شیمون پرز در دفاع از شرکت اسرائیل در ماجرای ایران-کنترا پاسخ داد:

اینکه ما به ایرانیان اسلحه بدهیم فکر خود آمریکاییان بود. ما فقط به درخواست واشنگتن وارد شدیم.

آبا ابان (Abba Eban)، که ریاست کمیسیون تحقیق روابط ایران و اسرائیل در ماجرای ایران-کنترا را برعهده داشت، نیز حتی اذعان داشت:


"این حق ماست که بخواهیم به ایران اسلحه بفروشیم."

اما در خاطرات منتظری درین مورد چه گفته شده است در مورد قضیه مک فارلین:

"اين ماجرا يك جريان سري بود، شخصي به اسم " منوچهر قرباني فر " اهل ايران دلال و واسطه خريد اسلحه و آدم ثروتمندي بود، اين شخص با آمريكا و كشورهاي خارج ارتباط داشت . اين شخص با مك فارلين نماينده ريگان(رئیس جمهور آمریکا در آن زمان) آمده بود ايران، اين طور كه من شنيدم دكتر محمدعلي هادي هم از طرف مسئولين با آنان تماس ميگيرد،من اينها را خبر نداشتم، مامور خريد اسلحه هم يك نفر به اسم " محسن كنگرلو " يكي از اعضاي سپاه بود، او واسطه بوده كه منوچهر قرباني فر براي آنها اسلحه و قطعات خريداري كند،اين اسلحه و قطعات را آمريكا داشته،و آمريكا ميخواسته بدين وسيله با ايران رابطه برقرار كند. قرباني فر به ضمانت كنگرلو پول اجناس راداده بوده و كنگرلو در وقتي كه ميبايست پول را بدهد نداده بود و كار آنان به مشاجره كشيده بود. بعد آقاي قرباني فر دوتا نامه به آقاي كنگرلو مينويسد كه يكي ده صفحه و ديگري نوزده صفحه بود و فتوكپي آنها را خود آقاي قرباني فر به عنوان اينكه من قائم مقام رهبري هستم به وسيله مرحوم آقاي اميد نجف آبادي براي من فرستاد و در واقع با نوشتن اين دو نامه جريان را لو داد، چون آقاي محسن كنگرلو به وعده هايي كه به او داده بود عمل نكرده بود، البته محسن كنگرلو هم يك واسطه بوده ; بعد از اينكه اين نامه ها دست من رسيد تازه فهميدم كه يك چنين جريان و قرارداد و ارتباطي بوده است و مك فارلين و هيات آمريكايي با قرباني فر به تهران آمده اند و سلاح آورده اند. بالاخره چون اينها حرفشان شده بود من فهميدم كه چنين قضيه اي هست و در اين ميان معلوم شد پاي اسرائيل هم در ميان بوده است و اصلا اشكال من اين بود كه چرا بايد كار به جايي برسد كه ما خواسته باشيم با اسلحه اسرائيلي با عراق بجنگيم . بعد آقاي هاشمي رفسنجاني كه پيش من آمد من به او اعتراض كردم كه چرا قضيه مك فارلين را به من نگفتيد؟ خيلي تعجب كرد و گفت : "شما اين قضيه را از كجا فهميديد؟!"گفتم :"از هر كجا فهميدم،چرا اين قضيه را به من نگفتيد؟" گفت : "قصد داشتيم اين قضيه را بعدا به شما بگوييم "; بالاخره من اعتراض كردم كه چرا خودسرانه اين كارها را ميكنيد،و آنها ناراحت بودند كه چرا من اين مسائل را فهميده ام .

آقای منتظری در ادامه سعی میکند که آیت الله خمینی را مبرا کند از قضایای اتفاق افتاده اما بعید به نظر میرسد که ایشون از مسائل رخ داده بی اطلاع باشند و اگر بی اطلاع بوده باشند گناهشان دوبرابر می شود چون کسیکه داعیه رهبری امت اسلام و نیابت امام زمان را دارد در کشور زیر نظر او با دشمنان اسلام روابط این چنینی برقرار شود و او بی خبر و زمانیکه مسئله لو میرود به جای اینکه با خاطیان برخورد شود با کسانیکه مسئله را افشا کردند برخورد شد. جای هیچ توجیهی ندارد و مسببین اصلی هم کماکان بر مسند قدرت باشند.

اما ایت الله منتظری در مورد اینکه آیا آیت الله خمینی از مسائل اطلاع داشتند یا خیر میگوید:

"من درست نمي دانم كه مرحوم امام (ره) در جريان اين مساله بودند يا نه، ولي من پس از آنكه اين جريان را شنيدم رفتم به بيت مرحوم امام و جريان را براي حاج احمد آقا گفتم، او خيلي تعجب كرد كه شما از كجا در جريان قرار گرفتيد؟ گفتم : "از هر جا،بالاخره اجنه به من خبر داده اند!"، گفت : "خوب گاهي اين اجنه كه براي شما خبر ميآورند اين خبرها را بنويسيد و براي امام هم بفرستيد!"گفتم :"بالاخره اين گونه نيست كه من در جريان قرار نگيرم "، ولي آقايان از اينكه من به طور كامل همه اين جريان را ميدانم خيلي ناراحت بودند."

اما قضیه مک فارلین چگونه لو رفت از ديدگاه آيت الله منتظري :

"قضیه مک فارلین و خرید اسلحه از آمریکا به وساطت اسرائیل توسط مجله الشراع لبنان لو رفت که اطلاعات مربوطه توسط سید مهدی هاشمی به مجله داده شده بود.

همانطور که خواندید آقای منتظری توسط نامه های آقای قربانی فر و اقای سید مهدی هاشمی که در بیت آیت الله منتظری رفت و آمد داشت به قضیه پی برد و عملا گند ماجرا در آمد."

با افشا کنندگان این قرداد ننگین چه معامله ای شد:

جواب ساده ست همگی اعدام شدند البته به جرمهای واهی نه افشاگری اما هدف اصلی همان افشا کردن بود درین رابطه سید مهدی هاشمی و امید نجف آبادی کسیکه کتابهای تحریرالوسیله و حکومت اسلامی آیت الله خمینی را چاپ کرده بود اعدام شدند.{آقای نجف آبادی را به جرم زنا اعدام کردند و سید مهدی هاشمی راب ه دلیل قتل آیت الله شمس آبادی}

درین رابطه حدود سیصد نفر دستگیر شدند.

نکته دیگری که باید گفته شود اینست که درجریان مناظرات کاندیداهای ریاست جمهوری در ایران و آمریکا کاندیداها از مسئله ایران کنترا بر ضد طرف مقابل استفاده کردند.

در آمریکا بعد ازاینکه اوباما توسط مک کین متهم به فساد اخلاقی و استفاده از مواد مخدر درجوانی شد او نیز در جواب مک کین او را به دست داشتن در مسئله ایران کنترا متهم کرد.

اما در مناظرات تلویزیونی کاندیداهای ایران آقای احمدی نژاد که کاملا مبرهن بود برای تصدی کرسی ریاست جمهوری حاضر به انجام هرکاریست هرگاه در مناظرات احساس میکرد قادر به دفاع از عملکرد خود نیست در برابر سایر کاندیداها شروع به افشاگری میکرد و به همین خاطر میدیدیم که کاندیداها دست به عصا مناظره میکردند.

در مناظره احمدی نژاد با مهدی کروبی آقای احمدی نژاد بعدازینکه کروبی متنی را که فردی از مسئولین رژیم صهیونیستی در دفاع از احمدی نژاد خواند احمدی نژاد در جواب به ایران کنترا اشاره کرد و گفت در زمان جنگ هم ما را متهم می کردند که از اسرائیل اسلحه میخریم که دروغ بود.

ایران کنترا مسئله ای نیست که بتوان آن را رد کرد بلکه صحت آن کاملا مورد تایید است و چیزی که ما را بوقوع آن مطمئن می کند آنست که آیت الله خمینی به جای پیگیری مسئله دست وزارت اطلاعات را برای محاکمه افرادی که مسئله را فاش کردند باز کرد و آن افراد محاکمه و اعدام شدند.

ازین قبیل اتفاقات در انقلاب 57 زیاد اتفاق افتاد و اینچنین بود که این ایران کنتراها،کشتارهای شهریور67،کودتای 30خرداد،حادثه کوی دانشگاه،قتلهای زنجیره ای و ... انقلاب ایران را که میتوانست به زیباترین انقلاب ها تبدیل شود به زشتترین و کریه ترین انقلاب ها تبدیل کرد.